داستان عاشقانه نهایت ابراز عشق..!

!.. بنـــــــــــــــــام آنکـــــه اشــــــــــک را آفرید تـــــــــــــــا سرزمــــــین عشــــق آتش نگیــــــــــــــــــرد..!

داستان عاشقانه نهایت ابراز عشق..!

یک روز معلم از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق   ،   بیان کنید   ؟   برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند   .   برخی دادن گل و هدیه و حرف های دانشین را راه بیان عشق عنوان کردند   .   شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند   .

   در آن بین   ،   پسری برخاست و پیش از اینکه شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند   ،   داستان کوتاهی تعریف کرد   :   یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند   .   آنان وقتی به یالای تپّه رسیدند در جا میخکوب شدند   .   یک قلاده ببر بزرگ   ،   جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود   ،   شوهر   ،   تفنگ شکاری به همراه نداشت ودیگر راهی برای فرار نبود   .   رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر   ،   جرأت کوچک ترین حرکتی نداشتند   .   ببر   ،   آرام به طرف آنان حرکت کرد .   همان لحظه   ،   مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت   .   بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید   ،   ببر رفت و زن زنده ماند   .
   داستان به اینجا رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد   .   راوی اما پرسید   :   آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد   ؟   بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است   !   راوی جواب داد   :   نه   ،   آخرین مرد حرف این بود که عزیزم   ،   تو بهترین مونسم بودی   .   از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود   .  
   قطره های بلورین اشک   ،   صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد :   همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند   .   پدر من در آن لحظه وحشتناک   ،   با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد   .   این صادقانه ترین و بی ریا ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود..!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت 11:15  توسط sajjad